شهادت حضرت امام زین العابدین بر رهروان حضرتش تسلیت باد

ویژگی‏های امام سجاد علیه السلام ‏

 

‏1. قهرمان معنویت

وجود مقدس امام زین‏العابدین علیه السلام قهرمان معنویت است; یعنی یكی از ‏فلسفه‏ های وجودی فردی مثل علی‏ بن الحسین، این است كه [مظهر معنویت اسلام ‏باشد]. انسان وقتی علی بن الحسین را می‏بیند، آن خوفی كه از خدا دارد، آن نمازهایی ‏كه واقعا نیایش بود و واقعا پرواز روح به سوی خدا بود. با خود می‏گوید این اسلام ‏چیست؟  ‏

 

‏2. پیك محبت و دوستی

 ‏

زین‏العابدین علیه السلام پیك محبت ‏بود. این هم عجیب است: راه می‏رفت، هرجایی ‏كسی را می‏دید، هرجا غریبی را می‏دید، فقیر و مستمندی را می‏دید. به او محبت ‏می‏كرد و به خانه خودش می‏آورد. روزی یك عده جذامی را دید (همه از جذامی فرار ‏می‏كنند). از اینها دعوت كرد، این را به خانه خود آورد. خانه زین‏العابدین، خانه مسكینان ‏و یتیمان و بیچارگان بود. ‏

 

 

‏3. همسفر ناشناس ‏

فرزند پیغمبر است. به حج می‏رود. امتناع دارد كه با قافله‏ای حركت كند كه او را ‏می‏شناسند. مترصد است ‏یك قافله‏ ای از نقاط دور دست كه او را نمی‏شناسند، پیدا شود ‏و غریب وار داخل آن شود. وارد یكی از این قافله‏ ها شد. از آنها خواست كه به من اجازه ‏دهید كه خدمت كنم. آنها هم پذیرفتند. در بین راه، مردی با این قافله تصادف كرد كه ‏امام را می‏شناخت. تا امام را شناخت، رفت نزد آنها و گفت: این كیست كه شما آورده‏اید ‏برای خدمت‏ خودتان؟ گفتند: ما كه نمی‏شناسیم جوانی است مدنی ولی بسیار جوان ‏خوبی است. گفت: بله، شما نمی‏شناسید. اگر می‏شناختید، این جور به او فرمان ‏نمی‏دادید و او را در خدمت ‏خودتان نمی‏ گرفتید! گفتند: مگر كیست؟ گفت: این علی‏ بن ‏حسین بن علی بن ابیطالب، فرزند پیغمبر است. دویدند خودشان را به دست و پای امام ‏انداختند: آقا! این، چه كاری بود شما كردید؟!. شما باید آقا باشید و ما خدمتكار شما. ‏فرمود: ‏

‏«نه، من تجربه كرده‏ام، وقتی كه با قافله‏ ای حركت می‏كنم كه مرا می‏شناسند، ‏نمی‏گذارند من اهل قافله را خدمت كنم. لذا من می‏خواهم با قافله‏ ای حركت كنم كه مرا ‏نمی‏شناسند، تا توفیق و سعادت خدمت‏ به مسلمان و رفقا برای من پیدا شود.»

 

 

‏4. عفو و بخشش بی‏ همتا ‏

هشام بن اسماعیل [حاكم مدینه در زمان عبدالملك بن مروان] در ستم و توهین به اهل ‏مدینه بیداد كرده بود. به خاندان علی علیه السلام و مخصوصا امام علی‏ بن الحسین ‏زین‏ العابدین علیه السلام، بیش از دیگران بدرفتاری كرده بود. ‏

ولید [پس از به قدرت رسیدن] هشام را معزول ساخت و به جای او عمربن عبدالعزیز، ‏پسر عموی جوان خود را حاكم مدینه قرار داد. عمر برای باز شدن عقده دل مردم، دستور ‏داد هشام‏بن اسماعیل را جلو خانه مروان [بن] حكم نگاه دارند و هركس كه از هشام ‏بدی دیده یا شنیده، بیاید و داد دل خود را بگیرد. مردم دسته دسته می‏آمدند، دشنام و ‏ناسزا و لعن و نفرین بود كه نثار هشام‏ بن اسماعیل می‏شد. ‏

خود هشام‏ بن اسماعیل بیش از همه نگران امام علی‏ بن الحسین علیه السلام و علویین ‏بود. با خود فكر می‏كرد انتقام علی‏ بن الحسین در مقابل آن همه ستمها و سب و لعنها ‏نسبت‏به پدران بزرگوارش، كمتر از كشتن نخواهد بود. ولی از آن طرف، امام به علویین ‏فرمود: خوی ما بر این نیست كه به افتاده لگد بزنیم و از دشمن بعد از آنكه ضعیف شد، ‏انتقام بگیریم، بلكه برعكس، اخلاق ما این است كه به افتادگان كمك و مساعدت كنیم. ‏

هنگامی كه امام با جمعیت انبوه علویین به طرف هشام بن اسماعیل می‏آمد، رنگ در ‏چهره هشام باقی نماند. هرلحظه انتظار مرگ را می‏كشید; ولی بر خلاف انتظار وی، امام ‏طبق معمول - كه مسلمانی به مسلمانی می‏رسد - با صدای بلند فرمود: «سلام ‏علیكم‏ و با او مصافحه كرد و برحال او ترحم كرده، به او فرمود: «اگر كمكی از من ساخته ‏است، حاضرم.» ‏

پس از این جریان، مردم مدینه نیز شماتت‏به او را موقوف كردند. (

 

 

قصیده فرزدق در مدح امام سجاد علیه السلام ‏

.هشام هرچه كرد خود را به «حجرالاسود» برساند و طبق آداب حج، آن را لمس كند، ‏به علت كثرت و ازدحام مردم میسر نشد. ناچار برگشت و در جای بلندی برایش كرسی ‏گذاشتند. او از بالای آن كرسی به تماشای جمعیت پرداخت. شامیانی كه همراش آمده ‏بودند، دورش را گرفتند. آنها نیز به تماشای منظره پر ازدحام جمعیت پرداختند. ‏

در این میان، مردی ظاهر شد در سیمای پرهیزكاران، او نیز مانند همه یك جامه ساده ‏بیشتر به تن نداشت. آثار عبادت و بندگی خدا بر چهره‏اش نمودار بود. اول رفت و به دور ‏كعبه طواف كرد. بعد با قیافه‏ای آرام و قدم‏هایی مطمئن به طرف حجرالاسود آمد. ‏جمعیت ‏با همه ازدحامی كه بود، همین كه او را دیدند، فورا كوچه دادند و او خود را به ‏حجرالاسود نزدیك ساخت. شامیان كه این منظره را دیدند، و قبلا دیده بودند كه مقام ‏ولایت عهد با آن اهمیت و طم طراق موفق نشده بود كه خود را به حجرالاسود نزدیك كند، ‏چشم‏هایشان خیره شد و غرق در تعجب گشتند. یكی از آنها از خود هشام پرسید: «این ‏شخص كیست؟!» هشام با آنكه كاملا می‏شناخت كه این شخص، علی‏ بن الحسین ‏زین ‏العابدین است، خود را به ناشناسی زد و گفت: «نمی‏شناسم.» ‏

در همین وقت، همام بن غالب، معروف به «فرزدق‏»، شاعر زبردست و توانای عرب، با ‏آنكه به واسطه كار و شغل و هنر مخصوصش پیش از هركس دیگر می‏بایست‏حرمت و ‏حشمت هشام را حفظ كند، چنان وجدانش تحریك شد و احساساتش به جوش آمد كه ‏فورا گفت: «لكن من او را می‏شناسم.» و به معرفی ساده قناعت نكرد، بر روی بلندی ‏ایستاده، قصیده‏ای غرا - كه از شاهكارهای ادبیات عرب است و فقط در مواقع حساس پر ‏از هیجان كه روح شاعر مثل دریا موج بزند، می‏تواند چنان سخنی ابداع شود - بالبداهه ‏سرود. در ضمن اشعارش چنین گفت: ‏

‏«این شخص كسی است كه تمام سنگریزه‏های سرزمین بطحأ او را می‏شناسند، این ‏كعبه او را می‏شناسد، زمین حرم و زمین خارج حرم او را می‏شناسد. ‏

حضرت زین العابدین

این فرزند بهترین بندگان خداست. این است آن پرهیزكار پاك پاكیزه مشهور. ‏

اینكه تو می‏گویی او را نمی‏شناسم، زیانی به او نمی‏رساند. اگر تو یك نفر فرضا ‏نشناسی، عرب و عجم او را می‏شناسد.» ‏

هشام از شنیدن این قصیده و این منطق و بیان، از خشم و غضب آتش گرفت و دستور ‏داد مستمری فرزدق را از بیت المال قطع كردند و خودش را در «عسفان‏» - بین مكه و ‏مدینه - زندانی كردند. ‏

علی ‏بن الحسین علیه السلام مبلغی پول برای فرزدق فرستاد. فرزدق از قبول آن امتناع ‏كرد و گفت: «من قصیده را فقط در راه عقیده و ایمان و برای خدا انشاد كردم و میل ندارم ‏در مقابل آن پولی دریافت دارم.» ‏

بار دوم علی ‏بن الحسین آن پول را برای فرزدق فرستاد و پیغام داد به او كه: «خداوند ‏خودش از نیت و قصد تو آگاه است و تو را مطابق همان نیت و قصد، پاداش نیك خواهد ‏داد. تو اگر این كمك را بپذیری، به اجر و پاداش تو در نزد خدا زیان نمی‏رساند.»  و ‏فرزدق را قسم داد كه حتما آن كمك را بپذیرد. فرزدق هم پذیرفت. ( ‏

ملاعبدالرحمن جامی (شاعر معروف). قصیده معروف فرزدق را در مدح امام سجاد علیه ‏السلام به فارسی به نظم آورده است. می‏گویند خوابی نقل كرده كه پس از مرگ فرزدق ‏از او در عالم رؤیا پرسیدند: خداوند با تو چه كرد؟ ‏

جواب داد: مرا به واسطه همان قصیده كه در مدح علی‏ بن الحسین علیه السلام گفتم، ‏آمرزید. جامی خود اضافه می‏كند و می‏گوید: اگر خداوند همه مردم را به خاطر این قصیده ‏بیامرزد، عجیب نیست.


                             سلام بر محرم ، سلام بر ثارالله ،سلام بر آل الله ، یا ابا عبدالله

امید وارم بتوانیم به حول و قوه الهی قد ر این ماه ، ماه حزن و اندوه اهل البیت علیهم السلام وشیعیان ،ماه مصیبت ، ماه شهادت حسین بن علی و هفتاد دو تن از بهترین یاران و اهل بیتش است را بدانیم و با پیروی از او ادامه دهنده راهش باشیم.

اعمال ماه محرم ( شب اول محرم )

1- صد رکعت نماز  در هر رکعت حمد و توحید بخواند

2- بعد از نماز مذکور دو رکعت نماز بخواند که در رکعت اول حمد و سوره انعام و در رکعت دوم حمد و سوره یاسین بخواند

3- بعد از دو نماز فوق الذکر دو رکعت نماز بخواند در هر رکعت حمد و یازده مرتبه سوره توحید بخواند

روایت از حضرت رسول اکرم است که هر کس این نماز را به جا آورد و روز اول محرم را روزه بدارد مثل کسی است که در تمام سال کار خیر انجام داده و در آن سال محفوظ باشدو اگر از دنیا رفت بهشتی باشد .

اعمال روز اول:

در روز اول دو عمل وارد شده

1- روزه گرفتن به فرموده حضرت امام رضا علیه السلام هر که در این روز روزه بگیرد خداوند دعای او را مستجاب فرماید چنانکه دعای حضرت ذکریا علیه السلام را مستجاب فرمود

2-حضرت امام رضا فرمودند حضرت رسول اکرم در اول ماه محرم دو رکعت نماز می خواندند و چون فارغ می شدند دست های مبارک را بالا گرفته و دعا یی که در صفحه 514 مفاتیح الجنان چاپ انتشارات دانش پرور در سال 1395 آمده را سه مرتبه قرائت می فرمودند ( صفحات مفاتیح متغیر است ) که شروع دعا این است   اللهم انت الاله له القدیم ، و هذاه سنته جدیده است می خواندند .

اعمال روز سوم :

روز سوم ماه محرم الحرام روزی است که حضرت یوسف علیه السلام از زندان آزاد شدن . ولذا هر که آن روز را روزه بدارد ، آسان فرماید حق تعالی بر او کارهای مشکل را و بر طرف کند از او اندوه را و در روایات نبوی صلی الله و علیه و آله و سلم است که دعایش مستجاب شود .

 

روز نهم ماه محرم:

روز تاسو عاست ، از حضرت امام صادق علیه السلام روایت است که فرمود : تاسوعا روزی بود که جناب امام حسین غلیه السلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردندو سپاه شام بر قتال آن حضرت اجتماع کردند و ابن مرجانه و عمر سعد لعنت الله علیهم خوشحال شدند به سبب کثرت سپاه و بسیاری لشکر که برای آنها جمع شده بود و جناب امام حسین علیه السلام .و اصحابش را ضعیف شمردند و یقین کردند که یاوری از برای آن حضرت نخواهد آمد و اهل عراق او را مدد نخواهند نمود پس فرمود : پدرم فدای آن ضعیف غریب

شب دهم محرم الحرام :

*  شب عاشورا است و سید در اقبال از برای این شب دعا و نمازهای بسیار با فضیلت های بسیار نقل کرده از جمله صد رکعت نماز در هر رکعت یک حمد و سه مرتبه سوره توحید بخواند و بعد از فراغت از نماز  بگوید    سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر ، و لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم را هفتاد مرتبه بگوید .

* استغفار به در گاه الهی نیز ذکر شده است .

* از جمله چهار رکعت نماز در آخر شب که در هر رکعت بعد از حمد آیه الکرسی ، و سوره تو حید ، سوره فلق و سوره ناس را ده مرتبه بخواند و بعد از سلام صد مرتبه تو حید بخواند .

* بعد چهار رکعت دیگر نماز بخواند در هر رکعت حمد و پنجاه مرتبه سوره توحید را بخواند و این نماز مطابق است با نماز امیرالمومنین علیه السلام که فضیلت بسیار دارد و بعد از نماز ذکر خدا را بسیار گفتن و صلوات بسیار فرستادن بر رسول اکرم و سپس لعن کردن بر دشمنان ایشان  آنچه می تواند .

* احیا گرفتن در این شب بسیار فضیلت دارد . مثل اینکه عبادت کرده باشد به اندازه عبادت جمیع ملائکه و عبادت در این شب برابر هفتاد سال است .

و اگر کسی توفیق پیدا کند در این شب در کربلا باشد و زیارت امام حسین علیه السلام کند با اعمال مذکور و بیتوته داشته باشد نزد آنجناب تا صبح ، خداوند او را محشور فرماید آلوده به خون حسین علیه السلام در جمله با شهدای آن حضرت ( الهی توفیق این اعمال را نصیب فرما به حق خود امام حسین ) ا

 

اعمال روزدهم محرم  ( روز عاشورا )

روز دهم محرم روز شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام و روز حزن و اندوه ائمه اطهار علیهم السلام و شیعیان ایشان است . شایسته است که شیعیان در این روز مشغول کاری از کارهای دنیایی نشوند و از برای خانه خود چیزی ذخیره نکنند و مشغول گریه و نوحه و مصیبت باشند و تعزیت و غزاداری حضرت امام حسین را اقامه کنند و به ماتم اشتغال نمایند به نحوی که در ماتم عزیزترین اولاد و اقارب خود اشتغال می نمایند و زیارت کنند آن حضرت را با زیارت عاشورا از راه دور و بعد سعی نمایند در نفرین و لعن بر قاتلان آنحضرت و به یکدیگر تسلیت گفتن در عزای اباعبدالله الحسین علیه السلام .با گفتن این ذکر

اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین علیه السلام و جعلنا و ایا کم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد علیهم السلام

(یعنی : بزرگ گرداند خداوند پاداشهای ما را که به خاطر سوگواریمان به حسین که بر او باد سلام و قراردهد ما را و شما را از خونخواهانش، با ولیش امام مهدی از خاندان محمد که بر ایشان باد سلام)

 

*   اعمال این روز بزرگ و دردناک و جان سوز به شرح ذیل است .

1- خواندن زیارت عاشورا در فضای باز زیر آسمان در بیرون از شهر. همراه با صد لعن و صد سلام آخر را و لذا در روایتی از حضرت امام هادی علیه السلام نقل است که حضرت فرمودند : اگر کسی لعن زیارت عاشو را را یکبار بخواند و بعد 99 مرتبه بگوید ( اللهم العنهم جمیعا) مانند کسی ایست که 100 مرتبه گفته باشد و نیز کسی که سلام آخر را یکبار بگوید و بعد 99 مرتبه بگوید( السلام علی الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ) مانند کسی است که 100 مرتبه از اول تا آخرش را گفته باشد

2- خواندن دعای عشرات

3- کم خوردن آب و غذا و دیگر آشامیدنی ها را در این روز و حتی الامکان امساک کردن در این روز بی آنکه قصد روزه کند ( چون روزه در روز عاشورا حرام است) شبیه روزه بودن یعنی تا می تواند کم غذا و نوشیدنی بخورد .

4- خواندن هزار مرتبه سوره توحید فضیلت بسیار دارد که در روایت دارد که هر که بخواند خداوند نظر رحمت بر او کند

5-لعنت کردن بر قاتلان حسین علیه السلام با ذکر اللهم العن قتله الحسین  علیه السلام

 

 

                                                                     

 


در دیدار آیت الله جوادی آملی در سخنانی به تبیین جایگاه منحصر به فرد انسان در میان دیگر مخلوقات خداوند پرداخت و افزود: انسان خلیفه خداوند در زمین است و خلیفه ناگزیر به انجام خواسته های مستخلف عنه است و از آنجا که خداوند اکرم است، طبق آیه شریفه سوره مبارکه علق انسان را به حضور در کلاس درس کرامت فراخوانده، در نتیجه خداوند که اکرم است انسان را که خلیفه او در زمین می باشد را کریم آفریده است.

او در ادامه تنها راه نجات بشریت را پیمودن مسیر انبیاء دانست و تاکید کرد: بزرگترین دشمن انسان که لحظه ای از فکر نابودی انسان غافل نمی شود در درون خود انسان است؛ شیطان مانند دشمنان خارجی انسان نیست.

این مرجع تقلید تصریح کرد: انسان با دشمن بیرونی می تواند مدارا و صلح کند و یا ممکن است در جنگ با او کشته شود اما با شیطان لحظه ای نمی توان مدارا کرد و از طرفی شیطان انسان را نمی کشد بلکه انسان را اسیر می کند و از او سواری می کشد و آبروی انسان که بزرگترین سرمایه او است را می برد. لذا ما نباید لحظه ای از خود و نفس مان غافل شویم.


صراط مستقيم، كمينگاه شيطان رجيم

آیت الله جوادی آملی با اشاره به آیه 16 سوره «أعراف» ﴿قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ﴾ ، تصریح کرد: گفت من سر راه اينها مي‌نشينم و راهزني مي‌كنم، سر راه مستقيم مي‌نشينم، آنها مي‌گويند: ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾ و تو هم هدايت مي‌كني؛ ولي من راهزنم، در كمينم كه نروند (اين راه را طي نكنند) من قعيدم، سر راه مستقيم مي‌نشينم، نمي‌گذارم اينها بروند. در نماز مي‌آيد، در روزه‌گرفتن مي‌آيد، در درس و بحث مي‌آيد، در معصيت كه نمي‌آيد براي اينكه معصيت يك راه انحرافي است، اگر او دست كسي را گرفته و پرت كرده است ته درّه، ديگر ته درّه نمي‌رود، فقط همين سر راه مستقيم مي‌نشيند كه رهزني كند: ﴿لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ﴾ . خب سر راه راست اينها مي‌نشينم و از هر طرف حمله مي‌كنم تا كمين بزنم: ﴿ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ﴾ ؛ از جلو مي‌آيم، از پشت‌سر مي‌آيم، از طرف راست مي‌آيم، از طرف چپ مي‌آيم؛ يعني محيطم به اينها، كه ﴿أَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ﴾ ناظر به اينهاست.

وی افزود: گاهي اينها را به فكر آن مي‌اندازم كه شما آينده دوري در پيش داري چرا ذخيره نكردي؛ گاهي اينها را به فكر اعقاب و نسل بعدي مي‌اندازم كه فرزنداني داري چرا براي اينها فكر نكردي و همچنين. در بعضي از روايات آمده است كه فرشتگان عرض كردند: خدايا! شيطاني كه از چهار طرف به انسانها حمله مي‌كند راه نجات انسانها چيست؟ فرمود طرف بالا و طرف پايين محفوظ است؛ بالا آن است كه دست به نيايش و دعا بردارند و پايين آن است كه سر به سجده و به خاك بمالند و از من بخواهند، اگر با دعا و با سجده و نماز از من كمك خواستند آن جهات چهارگانه‌‌اي كه در معرض كمين است حفظ مي‌شود. ﴿وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ﴾ .


. قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یحْیى كتَبْتُ إِلَیهِ فِی دُعَاءٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَكتَبَ علیه‌السلام لَا تَقُولَنَّ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَإِنَّهُ لَیسَ لِعِلْمِهِ مُنْتَهًى وَ لَكنْ قُلْ مُنْتَهَى رِضَاهُ.(کافی، جلد۱، صفحه۱۰۷)

عبداللَّه‌بن‌یحیى گفت: در دعایى به امام کاظم علیه‌السلام نوشتم: «سپاس خداى را به نهایت علم او». امام علیه‌السلام [در جواب‏] نوشت: نباید بگویى: «به نهایت علم او»؛ چراکه براى علم خداوند نهایتى نیست، ولى بگو: به نهایت خشنودى او.

 

۴. سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْجَوَادِ فَقَالَ علیه‌السلام إِنَّ لِكلَامِك وَجْهَینِ فَإِنْ كنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْمَخْلُوقِينَ فَإِنَّ الْجَوَادَ الَّذِي يؤَدِّي مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيهِ وَ الْبَخِيلَ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ وَ إِنْ كنْتَ تَعْنِي الْخَالِقَ فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَى وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ لِأَنَّهُ إِنْ أَعْطَاك أَعْطَاك مَا لَيسَ لَك وَ إِنْ مَنَعَك مَنَعَك مَا لَيسَ لَك.(کافی، جلد۴، صفحه۳۹)

مردى از امام کاظم علیه‌السلام درباره [معنى‏] جواد پرسید. امام علیه‌السلام فرمود: سخن تو دو صورت دارد. اگر درباره آفریدگان مى‏پرسى، به‌درستى‌ که جواد و بخشنده کسى است که آنچه خداوند بر او واجب نموده را ادا کند و بخیل کسى است که از ادای آنچه خداوند بر او واجب نموده مضایقه کند. ولی اگر مقصود تو آفریدگار است، او اگر عطا کند جواد و بخشنده است و اگر مضایقه کند [نیز] جواد و بخشنده است؛ زیرا او اگر به تو عطا کند، آنچه را که براى تو نیست عطا نموده و اگر مضایقه کند، آنچه را که براى تو نیست مضایقه نموده است.


ولادت امام موسی کاظم علیه السلام

ولادت، پدر و مادر

روز هفتم ماه صفر سال 129 ق زمانی که امام جعفر صادق علیه السلام به همراه خانواده و اصحابشان از سفر حج به مدینه مراجعت می کردند، در مکانی به نام «اَجواء»، کودکی، از مادری به نام حمیده اندلسیه به دنیا آمد که حضرت، نام او را موسی گذاشتند و فرمودند: «این فرزند بعد از من امامی برای خلق است».

 

القاب و کنیه امام موسی کاظم(ع)

مهم ترین و معروف ترین لقب امام موسی کاظم علیه السلام ، «کاظم» است. کظم به معنی بیرون آمدن نَفَس است. کَظوم کسی است که نَفَس خود را حبس می کند و این کنایه از سکوت است و کاظم یعنی فرو خورنده خشم و غضب. از دیگر القاب آن حضرت می توان به عالم، صالح، باب الحوائج، صابر، امین و زین المجتهدین اشاره کرد. مهم ترین کنیه آن حضرت عبدصالح و ابوالحسن می باشد که در میان اهل حدیث به ابوالحسن اول معروف است.

 

پرهیز از تنبلی

امام موسی کاظم علیه السلام همانند پیامبر اسلام(س) مشوّق کار و فعالیت بود و خود الگوی کار و تلاش مشروع در نزد مردم بود و می فرمود: «از تنبلی و سستی بپرهیزید که این امر مانع بهره گیری شما از دنیا و آخرت است» آن بزرگوار در تشویق به کار می فرمودند: «آن گاه که کار برای تأمین زندگی خانواده و عیال باشد، نوعی از جهاد و دارای همان پاداش است».

 

آراستگی امام موسی کاظم(ع)

امام موسی کاظم علیه السلام در آراستگی و نظافت هم چون امامان قبل از خود بود و با سر و وضعی آراسته و لباس و جامه ای پاکیزه و مرتب در بین مردم حضور می یافت. لباس آن حضرت از بَس نظیف و مرتب بود به نظر فاخر می آمد. به هنگام بیرون آمدن برای دیدار با مردم یا حضور در مجلسِ درس، با وضعی آراسته و مرتب در جمع مردم حاضر می شد و این را نوعی حرمت گزاری نسبت به مردم به حساب می آورد. کفش آن حضرت تمیز و زیبا و راه رفتنشان نه تند بود و نه کند. سعی و حرکتش موقّرانه و از روی متانت بود.

 

صوت خوش قرآن

امام موسی کاظم علیه السلام دارای آوائی خوش در تلاوت قرآن بود. عشق به قرآن آن آوا را حزین تر و جاذب تر ساخته و با صدای خوش و لحنی زیبا آن را قرائت می کرد. در حین قرائت قرآن در عالمی دیگر بود. چنان قرآن تلاوت می کرد که گویی آن آوا از سراسر وجودش برمی خواست و کل وجود و اعضای آن حضرت سرگرم تلاوت قرآنند؛ آن چنان که شنوندگان از حرکت باز می ماندند و به آوای تلاوت او گوش فرا می دادند.

 

چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن       به رُخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن

وصیت امام کاظم به فرزندانش

روزی موسی بن جعفر علیه السلام فرزندانش را احضار کرد و به آنان گفت: «فرزندانم به شما وصیتی می کنم که هرکس آن را به خاطر سپارد هلاک نشود». سپس فرمود: «اگر کسی نزد شما آمد و در گوش راستتان حرف زشتی گفت و سپس در گوش چپتان عذرخواهی کرد و گفت: چیزی نگفته، عذر او را بپذیرید».


شیطان به معنای حقیقی بر انسان تسلط ندارد، و تسلط یا عدم تسلط او از تسلط انسان بر نفس و هوی و هوس خویش یا عدم تسلط او شروع می شود و به تعبیر دیگر از پیروی نفس انسان از عقل سلیم و کتاب خدا و شریعت یا عدم آن شروع می شود. لازم به ذکر است که گر چه ابلیس برای خود و پیروانش موجودی شرّ می باشد، امّا وجود او برکات فراوانی برای بشریّت دارد که با نبود او آن برکات نیز حاصل نمی شوند. شیطان مانند حریفی قوی برای انسانهاست که مقابله با فریبهای او باعث رشد قوای وجودی انسان
آیت الله جوادی آملی استاد اخلاق حوزه علمیه قم ادامه داد: آیاتی مانند «یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ» از این باب است که ما گمان می کنیم می توانیم مشکل مان را خودمان حل کنیم. اما راه حل آن را هم قرآن بیان کرده است که فقیر باید بصیر و سمیع باشد چون اگر آدم بداند به کسی نیازمند است ولی نتواند او را ببیند و حرفش را بشنود مشکلش حل نمی شود پس مانع اصلی پیش روی انسان کوری و کری درونی اوست. وی افزود: منظور از «انه سمیع الدعا» سمع کلامی نیست بلکه منظور این است

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مدارس سماء شهرستان پاوه شیک چت ASP.NET پایگاه آموزشی و اطلاع رسانی مهندسی پزشکی شرکت توده آزمای خاورمیانه بهترین عکس ها و کاریکاتور های فوتبالیست ها و مربی های فوتبال هر چی بخوای هست قفس صندوقچه